آیا معاون هنری ارشاد میداند ادغام و انحلالها برای چیست؟ | معاون هنری در حالی اصرار به ادغام و انحلال انجمنهای تخصصی هنری دارد که بهنظر میرسد او چشمانداز مشخصی از این مسأله ندارد و موضوع بیش از آنکه فرهنگی ــ مدیریتی باشد، سیاسی است.
آیا معاون هنری ارشاد میداند ادغام و انحلالها برای چیست؟ | به گزارش روابط عمومی انجمن هنرهای تجسمی استان اردبیل به نقل از تسنیم، چندی است زمزمه انحلال و ادغام مؤسسات وابسته به معاونت هنری ارشاد با اعلام رسمی روابط عمومی وزارت ارشاد بدل به یک حقیقت میشود. وزیر فرهنگ نیز در جمع خبرنگاران حاضر به پاسخ نمیشود و همه چیز را به معاون هنری خود، مجتبی حسینی سوق میدهد، مردی که در ۱۸ ماه مدیریت خود به هیچ رسانهای پاسخگو نبوده است و با وجود مدعای شفافیت دستگاهش، بر ابهام عملکردش بیش از پیش افزوده شده است، نمونه ابهام ماجرا در موضوع ادغامها رقم میخورد.
در حالی که مجتبی حسینی قرار بود در شبکه چهار سیما، در برابر منوچهر اکبرلو به ابهامات پاسخ دهد در دقیقه آخر از حضور در برنامه تلویزیونی ممانعت میکند تا امین مؤیدی، چهره تازهمعرفیشده این روزها بهجای او پاسخ دهد. روی آنتن زنده تلویزیون حسین مسافرآستانه، از اعضای هیئت مؤسس انجمن هنرهای نمایشی روی خط میآید و ضمن مخالفت شدید با طرح امین مؤیدی، مشاور برنامهریزی و نظارت راهبردی معاونت امور هنری میگوید: «هر وقت ارشاد قصد داشته در مورد انجمن نمایش کاری کند، جز ضرر در حق انجمن کاری نکرده است. ارشاد اداره تئاتر را تعطیل کرد و بهضررش تمام شد. انجمن نمایش را که در کل کشور شعبه داشت بهبهانه واهی ساماندهی تعطیل کرد و تئاتر را پراکنده کرد. زیر انجمن نمایش سابق دینامیت گذاشتند و بعد با خواهش و تمنا خواستند انجمن نمایش را راهاندازی کنیم. دولت نمیتواند بر تئاتر کشور اشراف داشته باشد. انجمن بال اداری و اجرای تئاتر کشور است».
البته مسافرآستانه پیشتر به خبرنگار تسنیم گفته است که طبق مفاد مندرج در اساسنامه دولت توانایی انحلال انجمن هنرهای نمایشی را ندارد؛ چرا که انجمن یک نهاد خصوصی است. در همین راستا مسافرآستانه به اکبرلو میگوید «انجمن نمایش توسط بنده، آقای خبری و مرحوم کشنفلاح بهصورت شخصی تشکیل شد و طبق اساسنامه قابل ادغام و انحلال توسط دولت نیست. مگر اینکه بگویند “امور تئاتر را خودمان میخواهیم اداره کنیم” که بهتر است تکلیف ما را مشخص کنند. هیئت مدیره انجمن از ماجرا خبر ندارد».
او درباره استقلال انجمنهای استانی هم گفت «قبلاً این اتفاق رخ داده و حساب شخصی نیز ارائه داده شد؛ اما به مشکل برخوردند».
محمدرضا درند، مدیر انجمن کرمانشاه از مخالفان فعال با این طرح در برنامه شب تئاتر میگوید: «برخلاف حرف رئیس جمهور در زمان رأی اعتماد که قرار بود با اهالی هر قشری مشورت شود، بدون هماهنگی هنرمندان این تصمیم گرفته شده است، آن هم در اتفاقات جشنوارههای استانی و با سرعتی عجیب. به ما بگویند در مورد ادغام با چهکسی مشورت شده است، آیا اساسنامه انجمن را خواندهاند؟ آیا میدانند تعداد دفترها و شعب انجمن چهتعداد است؟».
او تأکید میکند اگر قرار است تغییری رخ دهد چرا بهسراغ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی نمیروند که تنها یک دفتر در تهران دارد. او میافزاید: «حمایت از استانها به صفر رسیده است؛ در حالی که بار تئاتر کشور بر دوش استانهاست. ما اتفاقات بین ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۴ را فراموش نمیکنیم که فرایند انتخاباتی به انتصاب حاکمیتی بدل شد».
نتیجه اعتراض هنرمندان به رویه صورتگرفته منجر به جلسهای فوری با حضور رؤسای انجمنهای هنرهای نمایشی در دفتر حسینی میشود، جلسهای که بدون حضور رسانهها صورت میگیرد و خبری نصفهونیمه از آن توسط روابط عمومی معاونت امور هنری منتشر میشود که پس از پیگیری خبرنگار تسنیم، این مهم مشخص میشود که خبر به هیچ عنوان سخنان هنرمندان را بازتاب نداده است و تنها قصدش برجسته کردن حرفهای حسینی است، مردی که بهنظر میرسد هیچ برنامه ویژهای برای طرح تازه ندارد.
جهانشیر یاراحمدی، مدیر انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر که مدیریت جلسه را بهعهده داشته و نقش پررنگی در اعتراضات داشته میگوید حرفهای هنرمندان در این جلسه سانسور شده است و به هیچ عنوان مطالب مطرحشده بازتاب داده نشده است. او میگوید در این جلسه در رابطه با ساختار انجمن هنرهای نمایشی بهطور کلی صحبت شده است و بر این مهم تأکید شده است که انجمن در این سالها چه تأثیری بر تئاتر کشور گذاشته است. انجمن هنرهای نمایشی هماکنون نزدیک به ۵۰۰ شعبه و دفتر در سراسر کشور دارد.
یاراحمدی میگوید: «این زنجیره عاشقانه و دلی به کار خودش ادامه میدهد. این انجمنهای تئاتر در هر بخش و منطقه، بر براساس رایزنیها و شرایط شهرستان محل فعالیت، با صحبت و رایزنی با بخش خصوصی و شهرداری و فرمانداری امور را پیش میبرد. بخش اندکی از بودجه این انجمنها از طریق دولت تزریق میشود».
او با یادآوری این نکته که هنوز بودجه ۱۳۹۷ انجمنها داده نشده است میگوید: «یکی از مسائلی که طراحان این پروژه مطرح میکنند انضباط مالی است که مشخص نیست شفافیت با چهکسی است. در حالی که در سال ۱۳۹۷ به استان بوشهر برای رویدادهای آن سال تئاتر ۱۵ میلیون پرداخته شده است و باقی آنچه پرداخته شده است، معوقات تفاهمنامههای سال ۱۳۹۶ است».
یاراحمدی میافزاید: «در دوره آقای حسینی تفاهمنامههای دوره آقای شفیعی منحل شد. این تفاهمنامهها میان رشتههای هنری شکل میگیرد که براساس آنها بودجهها پرداخت میشد. طبق این تفاهمنامه انجمن میدانست که براساس آن چهمقدار بودجه دریافت میکند. دستگاه آقای حسینی به تفاهمنامه اعتقادی ندارد. معلوم نیست حمایت از انجمن استانها براساس چهمعیاری است. میگویند محصولمحور است که این هم شنیدههاست و اکنون ۱۳۹۷ تمام شده، کارنامهاش هم ارائه شده است؛ ولی نتیجهای نگرفتیم».
آقای یاراحمدی تأکید میکند که معاونت هنری هیچ شناختی به جهان خارج از تهران ندارد و بدون مطالعات بهسراغ چنین برنامهای رفته است. او میگوید: «بهگمان من طراحان این مسئله هیچ اشرافی به استانها ندارد. طرحی که مطرح شده است بهنظر برای استانها خطرناک است. توجیه معاونت هنری تجمیع است؛ در حالی که راهحل خودشان تبدیل شدن انجمنها به مؤسسات است که در این صورت ۳۴ مؤسسه باید تأسیس شود. حالا اگر هر شهر هم مؤسسهای بخواهد داشته باشد این عدد به ۵۰۰ میرسد. چگونگی تشکیل این مؤسسات و اینکه چهکسانی باید مؤسسه تشکیل دهند زیر سؤال است. گفتهاند میخواهند با بخشنامه چنین امری را پیش ببرند؛ ولی اگر ۲۰ نفر در یک استان شرایط را داشته باشند، مشخص نیست این مؤسسات چگونه شکل میگیرند. مشخص نیست این مؤسسات از چهمجرایی تشکیل میشوند، این باعث بیشتر شدن مؤسسات میشود و این ناشی از عدمشناخت و اشراف بر استانهاست».
وی میافزاید: «اکنون دهه شصت نیست که یکی در تهران برای همه شهرها یک نسخه بپیچد و همه بدبختیهای آن روی دوش هنرمندان استان بیفتد. نگاه بالا و پایین به این مسأله وجود دارد. اگر نگاه روشنی به مسأله وجود داشت نگاه مطمئناً تغییر میکرد. مؤسسهای که وجود خارجی دارد، بودجه هم دریافت میکند ولی عملاً کاری نمیکند باید از بین برود؛ ولی مؤسسهای که وجود دارد و در تمام کشور فعالیت میکند، مگر میشود از بین برود؟ از بین بردنش عقلانی نیست. اگر روزی برسد که این انجمنها از بین بروند این تشکیلات در استانها بهجا میماند؛ اما مصائب اداری آن روی دوش بچههای تئاتری باقی میماند».
آنچه مشخص است هنرمندان تئاتر از دخالتهای وزارت ارشاد در امور اجرایی بسیار نگراناند. خبرها حکایت از آن میکند که هنرمندان در حال رایزنی با نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای ورود به این مسأله هستند. در سال ۱۳۸۴، با تغییر دولت، وزارت ارشاد وقت به حسین پارسایی دستور میدهد تا انجمن نمایش را منحل کند. این مهم بدون رعایت قانون، پشت درهای بسته با حضور افرادی چون محمود عزیزی و مجید سرسنگی منحل میشود. طبق اساسنامه انجمن وقت برای انحلال نیاز به برگزاری مجمع عمومی بود. انحلال انجمن نمایش موجب دردسرهای بسیاری برای مدیریت تئاتر میشود تا در نهایت انجمن تازهای تشکیل میشود که بهسبب ساختار انتصابیاش مورد اعتراض هنرمندان قرار میگیرد. در دوره حضور مهدی شفیعی در اداره کل هنرهای نمایشی رویه انتصابی به انتخابی بدل میشود و حتی شنیده میشود قصد بر آن بوده انجمن مرکزی نیز رویه انتخاباتی پیدا کند.
در همین راستا آقای یاراحمدی میگوید: «این ماجرا یک رویه ساده و سطحی دارد و یک رویه عمیق. ماجرای عمیقش تلخ است و تلخی آن است که عدهای در وزارت ارشاد نشستهاند و میگویند “وزارت در ۱۲ سال گذشته کار غیرقانونی کرده است و ما اکنون درست میگوییم.”، از کجا مشخص میشود که دوستان جدید کار غیرقانونی نمیکنند؟ آنچه رخ داده بر اساس مرّ قانون بوده است. ماده ۱۲ اساسنامه انجمن به انجمن این حق را داده است که در استانها شعبه تأسیس کند. برای عملی شدن این ماده و تبدیل شدن به آییننامه چندین سال وقت صرف شده، توسط معاونت هنری تأیید شده، در روزنامه آگهی شده است و کاملاً طبق یک روال قانونی صورت گرفته است. حالا دست روی این مسأله گذاشتهاند که این غیرقانونی است؛ در حالی که از همین جایگاه کنونی مجوز شعب صادر شده است و خلاف قانون رخ نداده است. تبصرهای در آییننامه تأسیس مؤسسات فرهنگی وجود دارد که مؤسسات مجاز به تأسیس شعب در استانها هستند».
وی میافزاید: «ما تصور میکنیم که دوستان برای انجام شدن انحلال تفسیر به رأی میکنند. آنچه از قانون واضح است باید صورت بگیرد نه آنچه من از آن تفسیر میکنم. آقای حسینی قصد داشت جمع معترض را آرام کند که “اتفاقی برای شما رخ نمیدهد”؛ اما بهنظرم سخنان دوستان موجب شد معاونت هنری به ابهامات موجود برسند. در حالی که معاونت میگوید این رویه برای تقویت مالی استانهاست؛ ولی آقای حسینی در پرسش اینکه چگونه این تقویت صورت میگیرد، پاسخی ندارند. چرا باید ساختاری که تجربه شده است و انجمنها برایش زحمت میکشند، از بین برد؟ چه اندیشهای است که باید چیزی را از بین ببریم و چیز تازهای بسازیم؟ چه تضمینی وجود دارد که این طرح نیز روزی از بین نرود؟ چرا نباید هنرمند آرامش داشته باشد؟ اگر ساختار مشکلی دارد باید با مشورت این ساختار تقویت شود که بهگمان همه ما در استانها ساختار درستی است. اگر ضعف دارد آن را بپوشانید. اگر مؤسسهای در جایی کار نمیکند، انداختنشان در یک چاله دیگر راهحلش نیست».
امین مؤیدی در برنامهای رادیویی به علی جعفری، مجری شبکه فرهنگ قول میدهد مستندات طرح ادغام و انحلال را در اختیار رسانهها قرار دهد؛ اما با وجود این، هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است و بهنظر میرسد مجتبی حسینی بدون برنامهای روشن در حال عملی کردن این برنامه است، برنامهای که بهنظر میرسد تحت فشار سیاسی در حال رخ دادن است. شنیده میشود یکی از وزرای ارشاد دولت اصلاحات بهدنبال کسب کرسی ریاست هیئت مدیره مؤسسهای است که از ادغام انجمنها تشکیل میشود، مؤسسهای که با نام ایرانیان از آن یاد میشود و قرار است کل بودجه هنری کشور بدان تزریق شود. گفتن این نکته نیز خالی از لطف نیست که در حوزه این مؤسسات رقمی بین ۵ تا ۱۰ درصد بهعنوان بالاسری از بودجه تزریقی بهنفع مؤسسه کسر میشود که از نقاط مبهم مؤسسهداری در ارشاد است.
بازدیدها: ۶