اخباراخبار هنرمندانهنرمندان استان اردبیلهنرمندان عکاس

عکاس اردبیلی تنها بانوی منتخب جشنواره عکس فیاپ در قرنطینه

عکاس اردبیلی تنها بانوی منتخب جشنواره عکس فیاپ در قرنطینه لینک : https://ardabilvas.ir/?p=7567 👇 سایت : ardabilvas.ir اینستاگرام : instagram.com/ArdabilVAS کانال : t.me/ArdabilVAS 👆

عکاس اردبیلی تنها بانوی منتخب جشنواره عکس فیاپ در قرنطینه | یک هنرمند اردبیلی قرنطینه اجباری را جدای از استرس، باعث رخدادها و اتفاقات زیبا در زندگی می‌داند.

به گزارش انجمن هنرهای تجسمی استان اردبیل ایسنا پای صحبت های ترانه دهقانی هنرمند اردبیلی و تنهای بانوی ایرانی منتخب جشنواره بین‌المللی عکس فیاپ می نشیند.

متن این مصاحبه را در ادامه مطالعه کیند:

ایسنا: خودتان را به صورت مختصر معرفی کنید:

دهقانی: ترانه دهقانی هستم. متولد ۱۳۵۸، ساکن اردبیل.

ایسنا: از چه زمانی به هنر و به ویژه عکاسی، شعر و داستان علاقمند شدید؟

دهقانی: من از همان دوران کودکی علاقه زیادی به شنیدن قصه و داستان داشتم و طرفدار پر و پا قرص برنامه کودک تلویزیون و کارتون‌های بی نظیر آن دوران بودم، تا  زمانیکه خواندن و نوشتن را یاد گرفتم و به درک مفهوم کلمات رسیدم، این بار با خواندن و نوشتن شعر و داستان، علاقه‌ام را به این هنر نشان می‌دادم.

همچنین عاشق نقاشی، طراحی و موسیقی بودم، که شانس بزرگ من در آن زمان برای پرورش این استعداد و علاقه  وجود برادرم بود، او دبیر ریاضی و اهل ادبیات و هنر بود که همین کشش و علاقه مشترک به ادبیات و هنر، باعث شد بیشتر اوقاتم را با خواندن رمان‌هایی که در کتابخانه‌اش از نویسندگان بزرگ و مطرح دنیا بود بگذرانم و هنگام کشیدن نقاشی‌هایش روی شیشه و سطوح کاغذ و دیوار، ضمن لذت بردن، دقت کرده و به خاطر بسپارم.

جدا از این علایقی که اشاره کردم، برای خودم کاردستی های مختلفی درست می کردم، مثل کتابچه های کوچک داستان که با قیچی کردن ورقه های دفترم به ابعاد کوچکتر و دوختن انتهای آنها به همدیگر شکل می گرفت و با ساختن داستان و کشیدن نقاشیِ مربوط به هر صفحه و رنگامیزی آن ها به پایان می رسید.

همچنین با نقاشی کردن حیوانات کارتونی به صورت خانوادگی روی صفحات کاغذی و قیچی کردن اطراف آنها که فکر و ایده آن ناشی از دیدن کارتون‌هایی نظیر دهکده حیوانات بود، می‌توانستم به میل خودم برای هر خانواده داستان بسازم و کارگردانی کرده، لذت بیشتری ببرم.

کلاس دوم راهنمایی بودم که در مسابقه طراحی که به طور سراسری بین دانش آموزان مدرسه برگزار شد نفر اول شدم و در همان دوره داستانی که نوشته بودم توسط دبیر پرورشی‌ام، با کلی سرزنش از طرف ایشان رد شد، داستانی با عنوان «افسانه ی رزا»، که  برگرفته از تخیل من و رویای دختر خیالی‌ام، به نام «رزا» بود، در این داستان شخصیتی به نام «ملکه ویکتوریا» حمایت و سرپرستی رزا را بر عهده می‌گیرد و رزا به عنوان فرزند خوانده او وارد قصر می‌شود، جریان داستان با بلعیده شدن رزا توسط زمین باغ در حیاط قصر ادامه می‌یابد و به جادوگری می‌رسد که در زیرِ زمین، رزا را زندانی خود کرده است و شرط آزادی‌اش در جواب دادن به سه معمای طرح شده توسط اوست که این جواب، دوباره رزا را به روی زمین و به قصر، باز می‌گرداند، تمام این اتفاقات در خواب دختر یتیمی رخ می‌دهد که از فرط ناتوانی  قصد دارد خودش را از روی این پل به آب بیندازد که  زیر پل، خوابش او را به آرزوهایش می‌رساند.

دبیر پرورشی ام بعد از خواندن این داستان باور نمی کرد که خالق و نویسنده ی آن ، من باشم، برای همین ضمن سرزنشم، اصرار داشت کتاب و داستانی که از روی آن کپی برداری کرده ام را برایش ببرم، این در حالی بود که در همان زمان، خواهرزاده ام با خواندن داستانم و نوشتن خلاصه ی آن، از معلمشان، نمره ی بیست دریافت کرده بود.

این از خاطرات خوب و بد آن دورانم، در رابطه با هنر بود. گرچه ناباوری دبیر پرورشی‌ام آن زمان ناراحتم کرد و تا مدتی نتوانستم بنویسم، ولی بعدها متوجه شدم که باید از این ناباوری ایشان خوشحال هم می‌شدم، چون این طرز برخورد، ناشی از قدرت قلم من بود.

البته دبیرانی هم مثل آقای بوستانی، دبیر ادبیاتمان، در دوره دبیرستان بود که همیشه در کمال حوصله و اخلاق، با خواندن داستان و نوشته‌هایم، تشویق و تحسینم می‌کرد و باعث می شد در آن دوره بیشتر از خواندن و نوشتن لذت ببرم و از این بابت همیشه سپاسگزار و دعاگوی ایشان بوده و هستم، گرچه بعد از پایان آن سال هرگز ایشان را ندیدم و پایان همان سال، درست زمانی که علایق و خواسته‌های ذاتی‌ام را کشف می‌کردم، سرنوشت جور دیگری برایم رقم خورد، به این ترتیب که در ۱۶ سالگی وارد زندگی مشترک شدم و خیلی زود مادر بودن را تجربه کردم.

با تمام سختی‌ها و اتفاق‌هایی که به نظرم عجیب و غریب می‌آمد،  از آشپزی، خیاطی، گلدوزی و شمع‌سازی و هنرهایی نظیر آن لذت می‌بردم، اما در این میان، شدیدا محتاج کتاب های آموزش خانواده، روانشناختی و تربیتی شده بودم، به همین خاطر، کتاب‌هایی مانند مردان مریخی و زنان ونوسی اثر جان‌گری و همچنین کتاب رابطه مادر و دختر و رابطه ی مادر و پسر که اثر ملیسا هریسون و هری اچ هریسون بود و کتاب‌های آموزشی مثل آن را تهیه کردم و در مسیر تربیت و تقویت رفتار خود و افراد خانواده از آن بهره بردم.

حال برای این که ارتباطم با دنیای بیرون قطع نشود، کنار هر هنری، کتاب و مجله می‌خواندم و برای آرامش و تسلی خاطرم می‌نوشتم. سال ۱۳۹۰  با هدف شناخت و کسب آگاهی بیشتر در رابطه با  هنر نویسندگی، پا به دنیای بیرون گذاشتم و برای اولین بار در کارگاه نقد و بررسی داستان و شعر که در حوزه هنری استان اردبیل برگزار می‌شد شرکت کردم.

در سال ۱۳۹۳ مجموعه شعری با عنوان مرگ حسرت و در سال ۱۳۹۴ مجموعه شعر دیگری با عنوان آسمان گمشده  به چاپ رساندم که طراح روی جلد هر دو کتاب، خواهرم بود، در واقع وی ضمن اینکه خواهر و دوستی صمیمی برای من بود، مشوق و همراه همیشگی من در طول آن سال‌ها تا به الان بوده است که بابت آن همواره خدا را شاکر بوده و از ایشان نهایت تشکر را دارم.

همچنین در رابطه با انتشار اشعارم باید بگویم که توسط ناشرین مجلات بارها به چاپ رسیده و در کتاب منتخبی از اشعار شاعران سراسر ایران، با عنوان«جهان در برابرم سپید می‌شود» منتشر شده است.

در سال ۱۳۹۵، همزمان با شرکت در کارگاه‌های شعر و داستان، مشتاق به ادامه تحصیل شدم و با علاقه‌ای که به هنر عکاسی پیدا کرده بودم، با هدف تحصیل در این رشته، در کلاس‌های درسی و آموزشی ثبت‌نام کردم، گرچه رشته عکاسی را به خاطر شرایط مدارس آموزشی، به رشته گرافیک تغییر دادم و دیپلم گرافیک نصیبم شد، اما باز هم این اتفاق، از اشتیاقم نسبت به این هنر، کم نکرد و ضمن ثبت نام در دانشگاه علمی کاربردی برای ادامه تحصیل در این رشته، تا به حال در آموزشگاه‌های معتبر استان، دوره‌های مختلفی از این رشته را نظیر آموزش اصول و مبانی عکاسی، دوره‌های شناخت نور و مبانی نورپردازی، عکاسی مستند و دوره تکمیلی نورپردازی پرتره و همچنین دوره عکاسی مفهومی را زیر نظر استادان مجرب استان طی کردم.

حالا هر زمان حرفی برای گفتن داشته باشم، ضمن بیان آن با هنر نویسندگی، می‌توانم به وسیله هنر تجسمی هم، آن را نشان دهم. در واقع هدف من از پرورش این استعداد و در کل پناه بردن به هنر، بیان همین ناگفته‌های تلنبار شده است، ناگفته‌هایی که گاهی زبان به تنهایی قادر به گفتنش نیست.

ایسنا: این حرفه رو از چه زمانی به صورت جدی دنبال کردید؟

دهقانی: من با این تصور که شرکت کردن در جشنواره‌ها، برای من زود است و باید تا جایی که می‌توانم بیاموزم، هرگز در هیچ جشنواره‌ای شرکت نمی کردم، تا اینکه این اواخر برای اولین بار در «جشنواره‌های بین‌المللی عکس فیاپ» که با محوریت در خانه می‌مانیم بود شرکت کردم، که در آن اثرم به عنوان تنها بانوی ایرانی در کنار ۴ عکاس دیگر به این جشنواره راه یافت.

فدراسیون بین‌المللی هنر عکاسی یا فیاپ، تنها موسسه بین‌المللی در زمینه عکاسی است که از طرف یونسکو به رسمیت شناخته شده است. فیاپ به طور فعال در کمپین «ما در خانه می‌مانیم» شرکت می‌کند، به همین دلیل، این مسابقه بین‌المللی عکس را برگزار کرد که همه  عکاسان جهان با عکس‌هایی که در این دوره، در خانه‌ها گرفته‌اند شرکت کنند و از آنجایی که شرکت در این جشنواره رایگان و بدون هزینه ثبت نام بود، بی‌شک تعداد شرکت کننده‌ها هم بیشتر از حد معمول بوده است و این برای من حسی بینظیر و خوشایند بود که برای اولین بار در چنین جشنواره‌ای شرکت کنم و اثرم بین آن همه شرکت کننده انتخاب و به مرحله نهایی راه یابد.

البته برای من کسب موفقیت، هرگز به معنای بدست آوردن رتبه یا مقام نبوده است و همین که توانسته‌ام با وجود تمام موانع و محدودیت‌ها، گامی در جهت هنر بردارم، بزرگترین موفقیت من است.

شاید در نظر دیگران نقطه‌ای که اکنون در آن ایستاده‌ام، دامنه‌ای از یک قله موفقیت باشد، اما در نظر من که مسیر سنگلاخی طولانی را برای رسیدن به این دامنه طی کرده‌ام، موفقیتی بزرگ محسوب می‌شود.

ایسنا: نظر شما در مورد نگاه جامعه به هنر؟ و اینکه چقدر هنر در میان مردم مورد قبول واقع شده؟

دهقانی: اگر از گذشته بخواهیم مرور کنیم، تا جایی که یادم می‌آید هنرمند از دید عموم دیوانه یا بیکاری بیش نبوده است و کمتر کسی را  دیده‌ام که از هنرمند تعریف کند و او را مورد لطف و تحسین قرار دهد، اما امروزه با پیشرفت علم و فرهنگ در جامعه و با وجود دنیای مجازی و فعالیت رسانه‌ها و تبلیغات در جهت بهبود هنر، دیدگاه افراد جامعه نسبت به هنر و هنرمند تا حدود زیادی در جهت مثبت تغییر کرده است.

اما باز هم برای بهبود و رشد بیشتر هنر و ماندگاری دیدگاه مثبت نسبت به هنر و هنرمند در جامعه، باید گام‌های بزرگتری برداشته شود تا در نهایت به جایی برسیم که افراد جامعه هرگز با بهانه‌گیری و سنگ‌اندازی، مانع فعالیت یک هنرمند نشوند و هنرمند را از فکر و ایده خود برای ابداع و خلق آثار منصرف نکنند و در صورت امکان، همکاری لازم را با هنرمند برای رسیدن به هدف مورد نظرش داشته باشند.

ایسنا: دغدغه‌ها و انتظارات شما به عنوان یک هنرمند از مسئولان؟

دهقانی: قشر هنرمند از جمله افرادی هستند که همواره مورد کم لطفی جامعه و مسئولین قرار گرفته اند. لازم می دانم از این طریق، به چند نمونه از دغدغه‌ها و انتظارات یک هنرمند از مسئولان محترم اشاره کنم؛ همانطور که می‌دانید، هنرمند فرقی نمی‌کند در چه شاخه‌ای از هنر کسب مهارت و فعالیت داشته باشد، مهم این است که علاوه بر صرف هزینه‌های گزاف در جهت کسب مهارت هنری، عمر گرانمایه‌اش را، بدون هیچ چشم‌داشتی از کسی در این مسیر طی کرده است.

شب و روز نشناخته و با قدرت و قوت طی طریق کرده، هر چند هنر با خونش عجین شده و وی با شدت علاقه‌مندی به آن پرداخته است. بنابراین در فراسوی مسیر زمانیکه نوبت به بازدهی و کسب درآمد رسید، گوشه چشمی به حمایت‌های مسئولان برای ادامه مسیر و رسیدن به کمال مادی و معنوی را دارد.

این امر زمانی به حقیقت می‌پیوندد که مسئولان، حمایت‌های خود را از طریق پرداخت وام‌های بلند مدت بدون بهره و استراحت‌دار، همچنین، در اختیار گذاشتن غرفه‌های حمایتی رایگان یا کم هزینه در معرفی آثار و عرضه محصولات خلق شده هنرمند، نور امید را در دل این قشر جهت ادامه مسیر روشن و منور گردانند، باشد که انگیزه‌ای در جهت خلق آثاری ماندگار و نو در وجود ایشان گردد.

بالطبع، با این تمهیدات جامعه هنری به قشری پویا و خلاق تبدیل گشته، امیدوارانه و با ثبات قدم در این مسیر گام خواهند گذاشت.

ایسنا: با توجه به شرایط پیش آمده اخیر(بیماری کرونا)، در این برهه زمانی وضعیت کارهای هنری شما چگونه بود؟

دهقانی: با توجه به اینکه قبل از جریان کرونا، دوره‌های کارگردانی و فیلمسازی را در انجمن سینمای جوانان استان می‌گذراندم و به فعالیت‌های مرتبط به این دوره‌ها مِن جمله عکاسی و فیلمسازی در بیرون از خانه عادت کرده بودم، فکرش را هم نمی‌کردم برای مدت طولانی مجبور شوم، در خانه بمانم و حتی سوژه عکاسی‌ام را که قبلا بیرون از خانه جستجو می‌کردم، در بین افراد خانواده و لوازم و اشیای درون خانه پیدا کنم.

قرنطینه اجباری جدا از استرسی که به همراه داشت، باعث خیلی از رخدادهای جالب و بی‌نظیر در زندگی شخصی من شد. در این دوران، گذشت زمان را حس نمی‌کردیم و این باعث می‌شد برای نوشتن، خواندن و شنیدن حرف‌های هم شب و روز فرصت داشته باشیم و این تغییری بود که لذت زیادی برایمان به همراه داشت،‌ انگار تا این حد هیچکدام همدیگر را نشناخته بودیم.

نشستن دور یک سفره و بحث و گفت وگو راجع به فیلم‌ها و کتاب‌هایی که می‌خواندیم و مرور خاطرات گذشته و یادآوری روزهای تلخ و شیرینی که پشت سر گذاشته بودیم و صحبت در مورد استعدادهای تک‌تک افراد خانواده و برنامه‌ریزی برای زمان حال و حتی برای بعد از قرنطینه، همه و همه، ارتباط ما را نسبت به هم بیشتر از قبل کرده بود.

ورزش در خانه، نقاشی، موسیقی، عکاسی، دانلود فیلم‌های برتر دنیا و تماشای آن کنار هم، خواندن کتاب، نوشتن، آشپزی و پختن نان و شیرینی، فعالیت‌هایی بود که در خانه توسط اعضای خانواده در این دوران با هیجان و لذت بیشتری اجرا می‌شد.

کتاب‌های زیادی داشتم که به دلیل مشغله فراوان و فعالیت‌های بیرون از خانه، موفق به خواندن آنها نشده بودم و این لطف کرونا و قرنطینه بود که با همان ذوقِ لحظه خرید، شروع به خواندن کنم و همچنین در رابطه با هنرهای تجسمی همزمان با قرنطینه، در صفحات مجازی، جشنواره‌ها و نمایشگاه‌هایی با موضوع کرونا و قرنطینه برگزار شد که در آن از هنرمندان می‌خواست تا از کارهای روزمره خود و لحظاتی که در این دوران دارند اثری به ثبت رسانده و در این جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها شرکت کنند.

تماشای روزانه آثار هنرمندان و تمرکز روی این هنر، حامل ایده‌هایی نو در ذهنم شد و در واقع روزی نبود که عکاسی نکرده باشم، گرچه بیشتر آنرا حذف می‌کردم و تنها عکسی را که از هر لحاظ مورد قبول بود نگه می‌داشتم که البته اجرا و ثبت بیشتر عکس‌های قرنطینه من پشت پنجره اتفاق می‌افتاد.

ایسنا: آیا توانستید کرونا و پیشگیری از آن رو در قالب هنر حرفه‌ای خودتون به جامعه نشان بدهبد؟

دهقانی: در این میان عکسی که برای جشنواره بین‌المللی فیاپ با محوریت در خانه می‌مانیم ارسال کرده بودم، به عنوان اثر تنها بانوی ایرانی کنار چهار عکاس دیگر از ایران به این جشنواره راه یافت، عکسی که اجرا و ثبت آن بالای پشت بام خانه‌مان در شب بود.

در این عکس که در آن خیابان و ساختمان‌های شهر به حالت فلو در پس زمینه دیده می‌شود، دوربین روی دختری  ماسک زده به صورت و نیم رخ فوکوس کرده که در تاریکی شب، امتداد نگاهش به سمت روشنایی شمعی است که در دست گرفته است. عکسی از نور و  امید که در آن  نشان می‌دهد، در پس هر تاریکی، همیشه روزهای بهتر و روشنی است که به استقبالمان می‌آید.

در آخر کلام به لحظات ناب و موفقیت‌هایی اشاره می کنم که در دوران قرنطینه شامل حالمان شد، شرکت در جشنواره بین‌المللی فیاپ و راهیابی اثرم به مرحله نهایی این جشنواره و همچنین راهیابی اثری از پسر ۱۰ ساله‌ام به نمایشگاه نقاشی که مسابقه‌ای ملی بود و توسط حوزه هنری استان با محوریت «کرونا را شکست می‌دهیم» برگزار شده بود و نیز انتخاب اثر موسیقی دخترم که با گیتار اجرا کرده بود  توسط جشنواره موسیقی استان، همگی لحظات ناب و به یادماندنیِ این چند ماه اخیر بود، لحظاتی که بیش از پیش کنار هم بودیم و هستیم.

عکاسی هنری است که در سال ۱۸۳۰ میلادی اختراع شد و به طور عمومی ده سال بعد به رسمیت شناخته شد امروزه عکاسی بزرگ ترین سرگرمی رو به رشد در جهان با سخت افزار به تنهایی یک صنعت چند میلیارد دلاری است.

ایده اولیه تشکیل فدراسیون بین المللی هنر عکاسی نیز توسط دکتر موریس وان دی ویجر Dr. Maurice VAN DE WIJER بلژیکی در سال ۱۹۴۶ شکل گرفت. می توان گفت که فیاپ واقعا از ابتدای سال ۱۹۴۷ رسما تاسیس شد و از آن سال تاکنون واسطه ای برای برقراری ارتباط بین مؤسسات ملی عکاسی در کشورهای مختلف جهان بوده است.

 اولین کشورهایی که به عضویت فیاپ درآمدند عبارتند از بلژیک، هلند، ایتالیا، پرتغال و سوئیس. در ماه سپتامبر سال ۱۹۴۷، با عضویت دانمارک، فنلاند و مجارستان تعداد اعضا به هشت عضو رسید. نخستین کنگره فیاپ در ژوئن ۱۹۵۰ در برن سوئیس با حضور ۱۷ کشور عضو شامل اتریش، بلژیک، برزیل، کوبا، دانمارک، اسپانیا، فنلاند، فرانسه، مجارستان، ایرلند، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند، پرتغال، سوئد، سوئیس و یوگسلاوی تشکیل شد.

فیاپ تنها مؤسسه بین المللی در زمینه عکاسی است که از طرف یونسکو UNESCO به رسمیت شناخته شده است و پروژه هایی نیز بنا به درخواست این سازمان انجام داده است.

فدراسیون بین المللی هنر عکاسی، به عنوان عضو اجرایی (نمایندگی) با مؤسسات ملی عکاسی در سراسر جهان همکاری نزدیک دارد که تعداد آنها به بیش از ۹۰  مؤسسه ملی در ۵ قاره می رسد. فیاپ در هر کشور تنها یک نمایندگی دارد و فیاپ همچنین نماینده نزدیک به یک میلیون عکاس است.

بازدیدها: ۳۰

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا